نظر | وقت آن است که در مورد NEP تجدید نظر کنید

این ستون نظر تیلور سی است. نواک، یک روزنامه نگار مستقل و مورخ عمومی.

هشدار راه انداز: این مقاله یک ارزیابی مجدد مهم از برنامه ملی انرژی است و سعی دارد افسانه ها و باورهای غلط رایج در مورد این سیاست را از بین ببرد. این دارو برای افرادی که فشار خون بالا ، فیوزهای کوتاه یا اعضای قبلی کانسپت غربی کانادا دارند توصیه نمی شود.

هیچ سیاست دولتی در تاریخ کانادا بیش از برنامه ملی انرژی سوund تفاهم نشده است ، و احتمالاً هیچ برنامه دولتی که سوerstand تفاهم آن به اندازه تأثیرگذار بوده باشد.

تجدیدنظر در مورد NEP حتی پس از چهار دهه ارزشمند است ، زیرا بحث های در حال انجام در مورد بهره برداری از منابع ، تغییر اقلیم ، همه گیری و حاکمیت بومی به ما یادآوری می کند که تقسیم قضایی قرن نوزدهم بین دولت های فدرال و استانی برای مشکلات قرن 21 کافی نیست.

طنز بزرگ در مورد NEP این است که با توجه به چالشهایی که از زمان ظهور صنعت انرژی ما تجربه شده است ، مشکلات پیش روی ما را پیش بینی کرده است ، اما راه حلهای ارائه شده در زمان نامناسبی بوده است.

NEP شرح داده شده است به عنوان توزیع مجدد ثروت ، یا حتی به عنوان نمونه ای از سو Canada استفاده کانادای شرقی از کانادای غربی. در حقیقت ، NEP فقط یک تکرار بود سیاست های انرژی دولت که برای دهه ها در محل بود

سه اصل

بر اساس بود سه اصل ساده: استقلال از بازار جهانی نفت ، مالکیت کانادایی در تولید و مشارکت در اکتشاف ، و انصاف در قیمت گذاری و تقسیم درآمد.

استدلال با چنین برنامه ای امروز دشوار است.

چالش های اولیه پیش روی بخش نفت و گاز که مداخله فدرال را تشویق می کند ، بیشتر در تسلط آمریکا بر این بخش و نبود زیرساخت های کافی برای انتقال تأمین اولیه نفت و گاز در سراسر کشور به بازار اصلی است. پس از آن ، مانند اکنون ، آن بازار نیمی از جمعیت ملی است که در راهرو شهر ویندزور-کبک زندگی و کار می کنند.

در اواخر دهه 1950 در دولت دیفن باکر بود که شورای ملی انرژی برای تنظیم خطوط لوله بین استانی و مشاوره دولت فدرال در مورد سیاست های انرژی ایجاد شد.

سیاست ملی نفت در سال 1961 تعیین کرد که منابع داخلی کانادا را در غرب دره اتاوا برای کمک به توسعه صنعت انرژی داخلی تولید کنند ، در حالی که استانهای کبک و اقیانوس اطلس از منابع خارجی واردات می کنند زیرا این گزینه ارزان قیمت است. در آن زمان ، این یک سازش عالی بین پایین نگه داشتن قیمت ها و توسعه یک صنعت جدید بود.

وزیر دارایی لیبرال ، آلن مک ایچن ، برنامه انرژی ملی را در بودجه 1980 خود معرفی کرد. تیلور سی. نواكز می گوید مشكل با چنین برنامه ای اگر امروز ارائه شود دشوار است. (فرد چارتران / مطبوعات کانادایی)

بحران نفت در سالهای 1973-74 شامل افزایش چهار برابری قیمت نفت و تحریم بود و این مسئله یک مسئله عجیب و غریب را نشان می داد: کانادا اساساً دو بازار انرژی داشت و آنها در جهت های مخالف بودند.

منابع نفتی غربی کانادا در زمان افزایش قیمت ها و کاهش عرضه جهانی از ارزش ویژه ای برخوردار بودند ، اما این منابع از جنوب به ایالات متحده سرازیر می شدند. در همین حال ، مصرف کنندگان کانادایی با قیمت های بالا و افت قابل توجه عرضه روبرو بودند.

کانادا صادرکننده خالص انرژی و همچنین وارد کننده خالص نفت بود.

در پاسخ به این چالش های جدید ، دولت پیر ترودو ، با حمایت NDP ، اقدام به ایجاد Syncrude و سپس پترو کانادا کرد. هدف این بود که وابستگی به واردات خارجی محدود شود ، دوباره کنترل کانادا بر یک منبع استراتژیک ، اکتشاف بودجه در مناطق خارج از غرب کانادا و فشار برای حفظ روغن صورت گیرد.

همه انقلاب ها با حمایت دو حزب فدرال و همچنین دولت های استانی ، زمانی که انقلاب ایران به بحران نفتی دوم دهه 1970 منجر شد ، به جلو حرکت می کردند. اگرچه عرضه جهانی نفت تنها چهار درصد کاهش یافته است ، قیمت هر بشکه نفت خام طی 12 ماه تقریباً دو برابر شده است.

نوسان سیاسی

اوضاع سیاسی کانادا نیز ناپایدار بود. در 18 ماه قبل از اعلامیه NEP ، کانادا دچار رکود اقتصادی شد ، دو دوره را پشت سر گذاشت و اولین رفراندوم کبک را مشاهده کرد. ترودو و لیبرال هایش قول تغییرات عمده ای داده بودند ، از جمله مذاکرات قانون اساسی ، سیاست های اقتصادی جدید و تلاش برای ایجاد ملت.

NEP به ویژه رادیکال نبود: کانادایی ها نمی خواستند یک صنعت انرژی تحت سلطه منافع خارجی باشد و نه اقتصادی تحت تأثیر پس لرزه های بحران های ژئوپلیتیکی در آن سوی کره زمین باشد.

دولت فدرال برای دهه ها در مورد نرخ های مالیات و تولید مذاکره کرده بود ، و تعیین قیمت داخلی نفت برای همه مصرف کنندگان – و استفاده از افزایش مالیات انرژی برای کاهش کسری بودجه – سیاست مالی هوشمند فدرال بود. جو کلارک همان چیزی را در بودجه پیشنهاد کرده بود که دولت محافظه کار پیشرو وی را در دسامبر سال 1979 سقوط داد.

مارک لالوند هنگام معرفی NEP وزیر انرژی کانادا بود. به گفته تیلور سی. نواکز ، این برنامه برای از بین بردن چرخه رونق و رونق که از آن زمان مشخص کننده بخش انرژی در کانادا است ، طراحی شده است. (مطبوعات کانادایی)

پس چرا با NEP مخالفت کنیم؟ این برنامه برای افزایش مشارکت کانادا در بخش ، حفظ سهم بیشتری از ارزش و اطمینان از اینکه کانادایی ها نفت خام خود را مصرف کرده اند ، طراحی شده است. چه چیزی دوست ندارد؟

صفحه سرمقاله از روز گذشته Calgary Herald دیدگاه NEP برای ما فراهم می کند.

سرمقاله اصلی با توجه به ویتریولی که قرار بود بیاید بسیار ملایم است ، زیرا اعتراض اصلی آن این بود که کارگران نفت آلبرتا به زودی کارمندان دولت فدرال در یک شرکت عظیم نفتی دولتی می شوند.

در این کارتون تحریریه گفته شده که چه چیزی ممکن است قابل چاپ نباشد ، با پیر ترودو ، وزیر دارایی آلن مک ایچن و وزیر انرژی مارک لالوند در نقش گانگسترهایی که صنعت نفت و گاز را متزلزل می کنند ، به تصویر کشیده شده است.

دغدغه اصلی سرمقاله اصلی در مورد از دست دادن شغل نبود ، بلکه درمورد این بود که این چه نوع پیامی برای “شهروندان درجه یک شرکتی” کالگری ارسال شده است و آیا این یک عامل بازدارنده برای سرمایه گذاری خارجی است.

در حالی که سرمقاله های آن روز فکر می کردند NEP یک آزمایش عالی است و دولت قادر به اجرای پروژه های پیچیده و بزرگ نیست ، ارزیابی چارلز لینچ سردبیر سابق ساوتهام نیوز این بود که ملی شدن صنعت انرژی کنترل بیشتری بر سرنوشت ما حتی از قانون اساسی کانادا در آن زمان در تلاش بود که به کشور خود برگردد.

چیزی که نمی توان پیش بینی کرد ، چربی روغن است.

نرخ تولید علی رغم مصرف کمتر همچنان بالا بود و تا سال 1982 قیمت جهانی نفت در حال سقوط شدید بود. فقط در سال 1986 ، قیمت به نصف کاهش یافت. افت سریع قیمت نفت نیز بلافاصله به افزایش مصرف منجر نشد.

این ترکیب عوامل – تقاضای کمتر ، افزایش تولید و غیره سقوط قیمت – همه اینها به دشواریهای بخش انرژی در دهه 1980 کمک کردند.

NEP هیچ ارتباطی با آن نداشت. برعکس ، NEP برای از بین بردن چرخه رونق و رونق که از آن زمان مشخص کننده بخش انرژی در کاناداست ، طراحی شده است.

نه تنها نخست وزیر آلبرتا پیتر لوگید در مورد توافق با دولت فدرال در سال 1981 مذاکره کرد ، NEP در واقع سال به سال کاهش یافت ، تا اینکه در اوایل دوره کار خود در سال 1985 توسط دولت برایان مولرونی کنار گذاشته شد. در آن زمان ، تعداد کمی باقی مانده بود و در سال بعد ، قیمت جهانی نفت سقوط کرد.

به گفته تیلور سی. نواكز ، استانهای تولید كننده انرژی امروز بیشتر به مداخله فدرال احتیاج دارند. (Facebook.com/Screenshot)

گرچه NEP ممکن است یک تاریخ باستان باشد ، کانادا هنوز نه با حقیقت سیاست کنار آمده است و نه با محدودیت های بی مورد در توسعه ملی که توسط تفسیر دقیق اسناد قرن نوزدهم نوشته شده است قبل از ورود استان های غربی به کنفدراسیون (یا قبل از آن) اختراع موتور احتراق داخلی ،

اگرچه ما توانستیم تلاش خود را برای بخش انرژی ملی شده از بین ببریم ، اما امروز میلیاردها دلار رفاه شرکت برای شرکت های خصوصی تأمین می کنیم. سوسیالیسم بدون هیچ مزیتی.

و حتی اگر امروز استانهای تولید کننده انرژی نیاز بیشتری به مداخله فدرال از طرف آنها دارند ، نخست وزیرهای نزدیک بینی دستهایی را که به آنها تغذیه می کند گاز می گیرند و جدایی طلبی را به عنوان وسیله ای برای ایجاد انگیزه در همکاری فدرال ذکر می کنند.

این یک تاکتیک عجیب برای استانهایی است که ظاهراً از یک صنعت بزرگ در سقوط ترمینال پشتیبانی می کنند.

پایان ملت سازی

آنچه شاید نگران کننده ترین (و کنایه آمیزترین) NEP این باشد این است که به طور موثری دوره ملت سازی و دولت “بزرگ” فدرال در کانادا را خاتمه داد ، حتی اگر هرگز فرصتی برای اثبات خود نداشته باشد.

این را یک فرصت کلاسیک دیگر از دست رفته کانادایی بنامید ، اما ضرر بیشتر در اینجا عدم توانایی دولتهای فدرال ما در انجام هر کاری برای منافع بیشتر است.

ما از فکر هر پروژه بزرگی ، هر تلاش ملی ، و البته بخش کوچکی از آن غافل می شویم زیرا رهبری اجرایی کشور با ترس از سه نامه کوچک که به ظاهر هر کاری که اتاوا انجام می دهد سایه افکند ، زندگی می کند.

آیا واقعاً به همین دلیل است که نمی توانیم چیزهای خوبی داشته باشیم؟

در نظر بگیرید که این مقاله فقط یک درس تاریخ و یک بحث فلسفی تا امسال بود. وحشت همه گیر و تغییرات آب و هوایی که ما تجربه کرده ایم باید تمام اثبات مورد نیاز ما را در مورد اینکه کشور ما بیش از مجموع قطعات آن است ، به ما ارائه دهد. بحرانهای دوقلویی که امروز با آن درگیر هستیم تهدیدهای وجودی به مراتب جدی تر از چالش های اقتصادی چهار دهه پیش است.

در جایی که یک بار جسارت در مقابله با چالش های کمتر وجود داشت ، گرانش وضعیت فعلی ما به ظاهر رهبران خود توصیف شده را در سیلوها قفل می کند و در تعهد خود مصمم هستند که از قدرت خود فراتر نروند.

چه اتفاقی برای “آن چیز بینایی؟”


این ستون یک نظر است. برای اطلاعات بیشتر در مورد بخش تفسیر ما ، لطفا مطالعه کنید س FAالات متداول ما.