قالب: سوبین شهیر، بینو پاپو، لیجومول خوزه، نیکیلا ویمال، جایا کوروپ، ام اس گوکولان، ناسلن، جاگادیش، ویجایاراغوان
کارگردان: ارشاد پراری
زبان: مالایایی
اتمی از یک ایده در آن وجود دارد ایالواشی، برخاسته از همان حساسیت سینمایی که به ما جواهری مانند Mashinte Prathikaaram از صنعت مالایالام – رویکرد این است که یک حادثه عجیب را انتخاب کنید که یک فرد معمولی را درگیر کند، و از آن به عنوان نقطه اصلی داستان برای یک ویژگی تمام قد استفاده کنید، که مطالعه دقیق شخصیت قهرمان داستان را ارائه می دهد و محیط اجتماعی-فرهنگی را به نمایش می گذارد. داستان آشکار می شود در مورد ماهش، روایت بسیار روشنگرانه حول محور یک ساکن شهر کوچک بود که قسم می خورد دیگر هرگز دمپایی نپوشد تا زمانی که در یک نزاع عمومی کوچک انتقام حقارت خود را بگیرد. که در ایالواشیارشاد پراری، نویسنده و کارگردان تازه کار، به شکافی بین دوستانش می پردازد که با ظاهر شدن خراش روی دوچرخ متعلق به یکی از آنها به وجود می آید، و دیگری عهد می کند که آرام نگیرد تا وقتی که آن را بفهمد. پتانسیلهایی وجود دارد، اما ارشاد تلاش میکند تا به کیفیتی برسد که بسیاری از فیلمسازان مالایایی در دهههای گذشته با ابتداییترین شرایط به آن دست یافتهاند.
نام ایالواشی بازی با کلمات مالایالام برای محله (ayal)، همسایه (آیالواسی) و لجبازی (واشی). این یکی از تنها دو عنصر هوشمند در کل شرکت است. عنوان اشاره ای است به تنش ناشی از سوء تفاهم بین دوستان مادام العمر تاجو (سوبین شهیر) و بنی (بینو پاپو) که همسایه هستند. هنگامی که خانواده بنی وسیله نقلیه خود را می فروشند، خریدار تقریباً بلافاصله آن را پس می دهد و از خراش هایی روی بدنه آن شکایت می کند که به گفته او، عمداً در حین فروش استتار شده است. حدس و گمان در مورد اینکه چه کسی مسئول بود منجر به جریحه دار شدن احساسات و خشم در اطراف می شود.
ایالواشی از همان صحنه اولش ولرم است ام اس گوکولان با بازی آجیپان، دوست مشترک تاجو و بنی، راوی داستان است. سرزنش کردن او به خاطر صداگذاری ولرم بی معنی است، زیرا خود نوشته بسیار ولرم، ویرایش آن بسیار بی رمق و کارگردانی کسل کننده است.
تاجو یتیمی است که از نظر مالی در مضیقه است، در خانه والدین همسرش زندگی میکند و فاقد احساس ارزشمندی است. ارشاد به عنوان یک نویسنده نمی تواند بررسی کند که شرمندگی این مرد و تحقیرهایی که بر او وارد شده است ناشی از ذهنیت های مردسالارانه از جمله خود اوست که طبیعی می داند زن پس از ازدواج به خانه والدین شوهرش نقل مکان کند اما برعکس نه. . در عوض، فیلمنامه صرفاً بر روی انتظارات همسرش (لیجومول خوزه) و خانوادهاش از تاجو تمرکز میکند، بدون اینکه به سیستم اجتماعی که در آن کار میکنند و شرایط اجتماعی که همه آنها را به وجود آورده است، بپردازد.
قهرمان دیگر، دوست تاجو، بنی، در تعطیلات شغلی خود در یک کشور خلیج فارس به خانه میرود و درست در میانه روابط تیره بین همسرش سلینا (نیخیلا ویمال) و مادر ناخوشایندش (جایا کوروپ) قرار میگیرد.
یک گذرگاه قابل توجه در آن وجود دارد ایالواشی که نگرانی های بنی را در بر می گیرد. صفحه نمایش مدام از بحث بنی در خانه با مادرش در حالی که او با هواپیماهای بدون سرنشین در مورد بیتوجهی سلینا به وظایف خانگیاش صحبت میکند، تا سلینا در خانه پدرش که مدام در مورد مادرشوهرش بیعقولاش در حالی که پدرش (جاگادیش) غرق میشود، صحبت میکند. با حوصله گوش می دهد و فقط گهگاه جرات دفاع از پیرزن را می گیرد. بخش در یک صفحه تقسیم شده با دو مکالمه در دو طرف بسته می شود. در همین حال، همسر و پدرشوهرش در صحنهای که به خوبی نوشته شده و به خوبی بازی میکند، به تاجو احساس کوچکی میکند که در انزوا کار میکند، اما به دلیل غیبت کلی از زمینهسازی در فیلمنامه از بین میرود. بدون تصویر بزرگتر، چیزی که برای ما باقی میماند، کلیشهها است پااوام مردان با آزار زنان و خانواده های مطالبه گر به اطراف پیچ رانده شدند. در حال تجزیه و تحلیل ایالواشیسیاست های جنسیتی فراتر از این به نظر نمی رسد ارزشمند باشد، زیرا داستان سرایی بسیار غیر استاندارد است.
به جز یک لحظه به یاد میآورم، زمانی که یک عکس انفرادی از سلینا میگیریم که به دخترش اشاره میکند و عکس بعدی بنی است که به سمت کسی راه میرود که گویی او همان کسی بود که به او اشاره کرد، نمیتوانم حتی یک نمونه از ویرایش را در نظر بگیرم. در فیلم، و این یکی نیز به هر حال به طور کامل درک نشده است، به این معنی که من در اینجا واقعاً به نی چنگ می زنم.
عادی سازی اقلیت ها در سینمای مالایایی آنقدر معمول است که رفقای مسلمان-مسیحی-هندو ایالواشیسرنخ ها برای این دوره یکسان هستند و به سختی می توانند دلیلی برای توصیه آن باشند. همینطور برای عکس های زیبا از مناظر کرالا در حالی که تاجو در حال رانندگی است.
تنها بخشی از ایالواشی چیزی که واقعا مرا وادار به نشستن کرد آهنگساز جیکز بجوی بود آدامس. تصور کنید که روز بسیار بدی را سپری میکنید و علاوه بر آن، پرندهای در حین پرواز روی سرتان میچرخد یا، مانند مورد تاجو، آدامس میجوید. ترانه با وضعیت اخیر جرقه زده می شود. مفهوم خلاقانه، آهنگ و تمپوی جذاب، ایده گرفتن افراد تصادفی در خیابان ها از جمله آماچی های مو خاکستری و بچه ها برای رقصیدن در اطراف تاجو، رقص ساده و در عین حال سرگرم کننده و صداهای خوب، همگی باعث می شوند ایالواشیسرگرم کننده ترین چند دقیقه است. پس از آن به کار برمی گردد که بقیه این فیلم است.
حتی خاطره از آدامس این آهنگ با استفاده مجدد از آن در یک موزیک ویدیو در پایان با حضور Soubin و گروهی از مردانی که برای این هدف لباس پوشیده و سبک طراحی شده اند، خدشه دار می شود – کارگردانی و طراحی رقص آن سکانس به اندازه خود فیلم بی حال است.
سوبین شهیر با جدیت تمام خود را متعهد می کند ایالواشی، اما فایده چیست؟ زمانبندی بینو پاپو نامناسب است، نیکیلا ویمال برای حضور چشمگیرش در صفحه نمایش آنقدر حاشیهای است که قابل شمارش نیست، و ناسلن دوستداشتنی که نقش برادر شوهر تاجو را بازی میکند، حتی کمتر از آنچه که هست انجام میدهد. تنها کسی که به جز سوبین در این پروژه ضعیف اثری از خود بر جای می گذارد، لیجومول خوزه است، اما او در تامیل بسیار خیره کننده بود. جای بهیم که ایالواشی فقط به ما یادآوری می کند که او سزاوار خیلی بهتر از این فیلم کم ساخت است.
امتیاز: 1 (از 5 ستاره)
ایالواشی در سینماها است
Anna MM Vetticad روزنامه نگار برنده جایزه و نویسنده ماجراهای یک منتقد فیلم شجاع است. او در تلاقی سینما با دغدغه های فمینیستی و دیگر دغدغه های سیاسی-اجتماعی تخصص دارد. توییتر: @annavetticad، اینستاگرام: @annammvetticad، فیس بوک: AnnaMMVetticadOfficial
همه را بخوانید آخرین خبرها، اخبار پرطرفدار، اخبار کریکت، اخبار بالیوود، اخبار هند و اخبار سرگرمی اینجا. ما را در فیسبوک دنبال کنید، توییتر و اینستاگرام